والدین، معلمان و سایر مراقبان نقش مهمی در آموزش خودتنظیمی به کودکان دارند
نوزادان گریه می کنند، کودکان نوپا عصبانی می شوند. در برخی مواقع، والدین انتظار دارند فرزندانشان شروع به مدیریت احساسات خود بدون فروپاشی کنند.
با این حال، یادگیری برای تنظیم احساسات یک فرآیند پیچیده است. پاملا کول، دکترا، روانشناس دانشگاه ایالتی پن که تنظیم هیجان را در اوایل کودکی مطالعه میکند، می گوید: “تنظیم احساسات به مهارت های بسیاری از جمله توجه، برنامه ریزی، رشد شناختی و رشد زبان نیاز دارد.”
روانشناسان میگویند کودکان این مهارتها را در زمانهای مختلف توسعه میدهند. توانایی آنها در مدیریت احساسات منفی به ژنتیک، خلق و خوی طبیعی آنها، محیطی که در آن رشد میکنند و عوامل بیرونی مانند میزان خستگی یا گرسنگی آنها بستگی دارد. اما والدین، معلمان و سایر مراقبان همگی نقش مهمی در کمک به کودکان برای یادگیری مدیریت احساسات خود دارند.
کودکانی که احساسات خود را به خوبی مدیریت میکنند، بیشتر در مدرسه موفق میشوند و با دیگران کنار می آیند. در اینجا راهبردهای آزمایش شده علمی وجود دارد که والدین و مراقبان میتوانند از آنها برای آموزش این مهارتهای مهم به کودکان استفاده کنند:
جان لاچمن، دکترای ABPP، روانشناس دانشگاه آلاباما که برنامههایی را برای جلوگیری از پرخاشگری در افراد مبتلا به پرخاشگری مطالعه میکند، گفت: نوزادانی که سریع واکنش نشان میدهند و به سختی تسکین مییابند، زمانی که بزرگتر میشوند، بیشتر در مدیریت احساسات دچار مشکل میشوند . کودکان در معرض خطر اما همه بچه ها از آموزش احساسات سود میبرند. وقتی فرزندانشان هنوز نوزاد هستند، مراقبان میتوانند درباره احساسات صحبت کنند. به زمانی که شخصیت های کتاب یا فیلم احساس غمگینی، شادی، عصبانیت یا نگرانی میکنند، اشاره کنید.
ارتباط: مطالعات نشان میدهد کودکانی که رابطه مطمئن و قابل اعتمادی با والدین یا مراقبان خود دارند ، در دوران نوپا نسبت به کودکانی که نیازهایشان توسط مراقبانشان برآورده نمیشود، تنظیم هیجانی بهتری دارند . ثبات و آرامش به شما کمک میکند تا یک دلبستگی ایمن با فرزند خود ایجاد کنید.
صحبت کنید و آموزش دهید: به فرزندان خود بیاموزید که احساسات خود را بشناسند و نام ببرند. با این حال، در حالی که آنها ناراحت هستند، سعی نکنید مکالمه را انجام دهید. کول گفت: «وقتی اوضاع آرام است، فرصتهایی برای صحبت درباره احساسات و استراتژیهای مدیریت آنها پیدا کنید. “همه چیز در طول یک مکالمه غرق نمی شود، اما شما می توانید زمینه را ایجاد کنید.”
الگوی رفتار خوب: آیا این ضرب المثل قدیمی را شنیده اید که «آنطور که من می گویم انجام بده، نه آن طور که من انجام می دهم»؟ دکتر آلن کازدین، روانشناس دانشگاه ییل و مدیر مرکز والدین ییل که استراتژی های فرزندپروری را برای کاهش مشکلات رفتاری مطالعه می کند، گفت: «تحقیقات نشان می دهد که این مضحک است. کودکان با الگوبرداری از کاری که والدینشان انجام می دهند، یاد می گیرند ، نه گفتن.
آرام بمانید: الگوبرداری از رفتار خوب سادهتر از انجام دادن آن است، بهویژه زمانی که کودک پیش دبستانی شما بزرگترین عصبانیت دنیا را به راه میاندازد. اگر می خواهید خونسردی خود را از دست بدهید، قبل از رسیدگی به وضعیت، یک دقیقه نفس بکشید و آرام شوید. کازدین، که از دههها تحقیق برای طراحی یک آموزش آنلاین رایگان برای والدین استفاده کرد، گفت: «به اتاق دیگر بروید و زمانی که آرامتر شدید برگردید . “شما از موقعیت اجتناب نمی کنید، اما می توانید از واکنش تکانشی اجتناب کنید.”
گزینههای برنامهریزی: وقتی فرزندتان آرام است، در مورد راههایی صحبت کنید که آنها میتوانند با یک موقعیت دشوار کنار بیایند. تصور کنید آنها یک همکلاسی را هل دادند که اسباب بازی داشت که می خواستند با آن بازی کنند. وقتی اوضاع آرام است، در مورد انتخاب های مختلفی که دفعه بعد می توانند انجام دهند صحبت کنید: آنها می توانند به معلم بگویند، از همکلاسی خود بخواهند که نوبت بگیرد یا چیز دیگری برای بازی پیدا کند. این فرآیند می تواند به کودک شما کمک کند تا مهارت های حل مسئله را توسعه دهد.
آن را عملی کنید: هنگامی که در مورد گزینه های احتمالی صحبت کردید، وقت آن است که تمرین کنید. کازدین گفت: «نقش بازی و تمرین. به نوبت وانمود کنید که فرزندتان و همکلاسی او هستید. با تمرین، بچه ها شروع به استفاده از آن مهارت های جدید در دنیای واقعی خواهند کرد.
کمتر تنبیه کنید، بیشتر تحسین کنید: عواقب رفتار بد وسوسه انگیز است. اما تنبیه شدید رفتار را بدتر می کند نه بهتر. لاچمن می گوید: «وقتی فرزندپروری خشن است، کودکانی که در مدیریت احساسات خود مشکل دارند، معمولاً با پرخاشگری بیشتر واکنش نشان می دهند. “تحقیق نشان می دهد که شما باید چهار یا پنج تعامل مثبت برای هر توبیخ منفی داشته باشید.” به عبارت دیگر، مراقبان باید زمان زیادی را صرف تمرکز بر توجه مثبت، تمجید و پاداش برای رفتار خوب کنند.. کازدین به مراقبان توصیه میکند برای رفتارهایی که میخواهند اصلاح کنند، درباره «تضادهای مثبت» فکر کنند. اگر کودک شما همیشه هنگام ترک زمین بازی فریاد می زند، او را به خاطر طغیان تنبیه نکنید. در عوض، وقتی آنها بدون عصبانیت از آنجا خارج می شوند، تمجیدهای زیادی و شاید یک جایزه کوچک ارائه دهید. کازدین گفت: «به جای تنبیه کودک به خاطر یک رفتار ناخواسته، رفتاری را که دوست دارید در جای خود ببینید، تحسین کنید.
یک تیم باشید: برای بچههایی که در یادگیری تنظیم احساسات تلاش میکنند، ثبات امری کلیدی است. لاچمن گفت: «برای والدین، پدربزرگ ها، مادربزرگ ها، معلمان و سایر مراقبین بسیار مهم است که با هم کار کنند تا مشکلات خودتنظیمی کودک را برطرف کنند. به گفتگو بنشینید و یک رویکرد هماهنگ برای مدیریت رفتارهای کودک برنامه ریزی کنید.
انتظارات خود را بررسی کنید: کول گفت: از فرزندتان انتظار نداشته باشید که کاملاً رفتار کند، به خصوص اگر واقعاً ترسیده یا استرس داشته باشد. زمانی که می ترسند یا مضطرب هستند (مانند واکسینه شدن یا شروع مدرسه برای اولین بار) ممکن است نتوانند به مهارت های خودتنظیمی که در موقعیت های کم خطر استفاده می کنند دسترسی پیدا کنند. او گفت: “در یک موقعیت بسیار استرس زا، کودکان به حمایت بزرگسالان بیشتری نیاز دارند.”
دیدگاه بلندمدت را در نظر بگیرید: بیشتر کودکان تا زمانی که در مدرسه ابتدایی هستند یاد می گیرند که احساسات بزرگ را مدیریت کنند. اما این بدان معنا نیست که رشد عاطفی آنها به پایان رسیده است. کارکردهای اجرایی – مهارت هایی مانند برنامه ریزی، سازماندهی، حل مسئله و کنترل انگیزه ها – تا بزرگسالی کماکان رشد می کنند. وقتی از رفتار فرزندتان احساس ناامیدی می کنید، به یاد داشته باشید که تنظیم احساسات زمان بر است.