روانشناسی مسائل مردان
این جمله که «مرد بودن» معمولاً به معنای افراطی بودن، هرگز گریه نکردن، کار کردن زیاد، تأمین مخارج خانواده، و هرگز عقبنشینی نکردن است، برای اکثر افراد آشکار است. ایدئولوژی سنتی مردانگی (TMI) یک تفکر کلیدی در جهان بینی نقش جنسیتی مردانه است که نشان دهنده ایده های انعطاف ناپذیر، جنسیتی و قدیمی در مورد آنچه مردان باید داشته باشند، چه احساسی باید داشته باشند، و چگونه فکر کنند و انجام دهند، است.
اجتماعی شدن نقش جنسیتی
در طول زندگی، مردان برای حفظ این هنجارهای مردانه تحت فشار شدید قرار دارند و مطالعات نشان داده است که عواقب زیر پا گذاشتن این استانداردها معمولاً برای مردان بدتر از زنان است. به عنوان مثال، وقتی پسران و مردان ناراحتی خود را ابراز می کنند، درخواست کمک می کنند یا احساسات خود را نشان می دهند، احتمال بیشتری دارد که با رفتار بد، تمسخر یا تنبیه مواجه شوند.
این هنجارها ممکن است به سلامت جسمی و روانی مردان آسیب جدی وارد کند. در مقایسه با مردانی که از باورهای سنتی مردانگی پیروی نمیکنند، مردانی که باورهای سنتی بیشتری در مورد مردانگی و نقشهای جنسیتی مردانه دارند، بیشتر سیگار میکشند، عادات غذایی و خواب نامناسبی دارند و بیشتر در تصادفات آسیب میبینند.
رسیدن به نقطه بحران
سلامت روانی مردان می تواند موضوع اصلی بحث باشد که از این آمارها در نظر گرفته می شود:
مردان میانسال (45 تا 64) بیش از هر جمعیت دیگری، از جمله زنان و افراد جوان، بر اثر خودکشی جان خود را از دست دادند. (مرکز پیشگیری از خودکشی، 2022). بر اساس گزارش مرکز پیشگیری از خودکشی، مردان سه برابر زنان بر اثر خودکشی جان خود را از دست می دهند.
بر اساس گزارش مرکز آمار و کیفیت سلامت رفتاری (2017)، مردان دو تا سه برابر بیشتر از زنان از موادی استفاده می کنند که برای آنها مخرب است. قابل توجه ترین نرخ خودکشی در بریتانیا در میان مردان بین 40 تا 49 سال است
. در مقایسه با زنان، مردان کمتر تحت درمان روانشناختی قرار می گیرند: همانطور که 36 درصد از مراجعات به درمان های گفتاری در داخل NHS برای مردان انجام می شود.
یک تحلیلگر برجسته از خودکشی مردان به عنوان یک “اپیدمی خاموش” یاد کرد. به دلیل عدم آگاهی عمومی از جدی بودن موضوع، و همچنین تعداد ناکافی مطالعات و ابتکارات با هدف جلوگیری از خودکشی مردان، “ساکت” است. خودکشی یکی از 3 عامل اصلی مرگ و میر مردان در سنین 15 تا 44 سال است که به دلیل فراوانی بالا و سهم قابل توجهی در مرگ و میر مردان، آن را «اپیدمی» می کند.
چه چیزی مردان را از بحث در مورد نگرانی های سلامت روان باز می دارد؟
- انگ اجتماعی در مورد احساسی بودن
مردان مبتلا به افسردگی شدید همیشه به دنبال درمان نیستند. بسیاری از آنها با انگ مرتبط با دریافت چنین تشخیصی ناخوشایند هستند. به هر حال، کلیشه مردان واقعی این است که افسرده نیستند. علاوه بر این، مرد هرگز در مورد آن با مرد دیگری صحبت نمی کند، در واقع اگر آنها آن را بپذیرند. با این حال، بسیاری از مردان با این جمله موافق هستند که “مردان واقعی در مورد احساسات خود صحبت نمی کنند.” و مقدار زیادی از ناراحتی مردان می تواند دقیقاً از همین ژست بی حوصله ناشی شود.
- به دست آوردن مکانیسم های مقابله ای غیر مفید
هنگامی که مردان شروع به مبارزه می کنند، تمایلات جامعه ممکن است آنها را به سمت اجزای ناسالم مقابله ای سوق دهد به جای اینکه به آنها کمک کند حمایت مورد نیاز خود را دریافت کنند. از جمله مکانیسم های مقابله ای ناسالم عبارتند از:
- عدم دریافت کمک مورد نیاز از همراهان، خانواده یا متخصصان پزشکی؛
- افراط در مشروبات الکلی برای کاهش ناراحتی های روانی
- در مواقع پریشانی، منزوی شدن یا کاهش ارتباطات اجتماعی
تعداد زیادی از مردان در فرهنگ غربی از این مکانیسمهای مقابلهای روانشناختی ناسالم استفاده میکنند، که آنها را در معرض تأثیرات منفی جسمی و ذهنی مختلف، مانند افسردگی یا اضطراب قرار میدهد.
تأثیرات ایدئولوژی مردانگی
- وجود استرس مداوم در زندگی مردان
سلامتی به طور باورنکردنی تحت تأثیر استرس قرار می گیرد . مردان به دلیل استانداردهای مردانگی با استرس زیادی مواجه می شوند، که به این امر کمک می کند که مردان باید ارائه دهندگان و رهبران اصلی باشند. یکی دیگر از منابع استرس این است که مردها همیشه برای رابطه جنسی آماده باشند. علاوه بر این، استانداردهای اجتماعی که مردان را ملزم میکند که نگهبانان قوی باشند در حالی که از آنها انتظار میرود احساسات و آسیبپذیریهای خود را پنهان کنند، از دلایل مهم استرس برای مردان هستند. انتظار می رود مردان نه درخواست حمایت عاطفی را بکنند و نه آن را تأیید کنند، و جامعه تکنیک های مقابله سالم مانند گریه، یوگا و مدیتیشن را زنانه می داند.
- عدم بیان در صمیمیت
ایدئولوژی سنتی مردانگی، که مردان را تشویق می کرد تا تجربه عاطفی خود را محدود کنند، تأثیر منفی بر صمیمیت مردان دارد. مردانی که تعارض نقش جنسیتی (GRC) بیشتری را تجربه می کنند، اغلب سطوح بیشتری از ترس از صمیمیت را تجربه می کنند. بیان عاطفی محدود کننده علل اصلی این ترس از صمیمیت را مشخص می کند. در نتیجه، مردان قادر به ایجاد هر نوع ارتباط شخصی، به حساب یک رابطه با روان درمانگر، نیستند، زیرا آنها قادر به بیان افکار و احساسات خود به کسی، حتی شریک عاشقانه خود نیستند.
- تجربه احساس شرمندگی
مردان زمانی که از هنجارهای جنسیتی که جامعه از آنها به عنوان مردان یاد می کند منحرف می شوند احساس شرم می کنند. آنها هنگام تجربه شرم و احساسات مرتبط با آن، مانند تحقیر، خجالت و گناه، با پریشانی شدید مواجه می شوند، زیرا این احساسات با هویت مردانه آنها در تضاد است و برای مردان مناسب نیست.
- آلکسی تایمیا – یک بیماری
ریشه یونانی، “الکسی تایمیا” واقعاً به معنای “نداشتن کلمات برای احساسات” است
ما وضعیتی را که به نام ناگویی هیجانی شناخته می شود، به عنوان بیمارانی توصیف می کنیم که آشکارا احساساتی را تجربه می کنند، اما به نظر می رسد آنها را درک نمی کنند، و به عنوان بیمارانی که فاقد کلماتی برای به تصویر کشیدن این احساسات برای دیگران هستند و به نظر می رسد که این حالت در مردان شایع تر است.
- رفتار کمک جویانه
اغلب، جامعه مردان را به گونه ای تربیت می کند که مستقیماً با درخواست کمک مخالفت می کند. به عنوان مثال، مطالعات نشان میدهد که از هر ۷ مرد، تنها ۱ مرد، در مقایسه با ۱ زن از هر ۳ زن، در چند مقطع از زندگی خود به دنبال خدمات سلامت روان میگردند و از هر ۴ مرد، ۱ مرد در صورت احساس بیماری و درد، مراجعه به پزشک دارد. یا در مورد سلامتی خود استرس دارند.
دلیل این تردید در درخواست کمک میتواند این باشد که میپذیرند ناتوانی ظاهری و عواطف آشکار را نشانههای کوتاهی میدانند و از رفتار زنانه تقلید میکنند، یا این که معتقدند کمک خواستن و اعتراف به داشتن مشکلات به مرد نشان میدهد که آنها چنین هستند. ضعیف یا احتمالاً بی کفایت
چگونه می توانیم از مردان مبتلا به بیماری های روانی حمایت کنیم؟
- بازتعریف روشی که مردم به دنبال مراقبت های بهداشتی هستند
بنابراین، یکی از روشهای تشویق مردان بیشتر به کمک این است که آنها را متقاعد کنیم که مسائلی که با آنها مواجه هستند «عادی» هستند.
- افزایش آگاهی برای احساسات مردانه
کمپین ها و رسانه ها می توانند برای افزایش آگاهی در مورد احساسات و مسائل ذهنی مردان استفاده کنند. مؤسسه ملی سلامت روان این واقعیت را هنگامی که یک کمپین رسانه ای سراسری را با عنوان «مردان واقعی» آغاز کرد، آشکار کرد. افسردگی واقعی، نشان می دهد که بیش از 6 میلیون مرد هر ساله افسردگی را تجربه می کنند.
- نقش یک پزشک
برای پزشکان درک و پرداختن به اجتماعی شدن نقش جنسیتی که به تمایل مردان به انکار یا به حداقل رساندن مسائل رفاهی کمک می کند، مهم است، زیرا این امر مانع درمان بیماران مرد می شود. نیاز به انگیزه تلاش برای ارزیابی دقیق، تشخیص و اجرای درمانهای مؤثر وجود دارد.
نویسنده این مقاله را به منظور ارائه اطلاعات کاربردی و جذاب در اختیار خوانندگان تنظیم کرده است.