رابین ویلیامز، نابغه کمدی و هنرپیشه محبوب، ردپایی ماندگار در دنیای سرگرمی از خود به جای گذاشت. فراتر از اجراهای خندهآور، ویلیامز از پلتفرم خود برای حمایت از آگاهی از سلامت روان استفاده کرد. سفر او که با آگاهی از سلامت روان و اعتیاد مشخص شده است، درس های عمیقی برای همه ما فراهم می کند.
در این مقاله، ما به حمایت و میراث رابین ویلیامز می پردازیم، و عمدتاً بر پیام او در مورد سلامت روان تمرکز می کنیم، زندگی و مبارزه رابین ویلیامز با سلامت روان، درس های ارزشمندی را ارائه می دهد که اهمیت شفقت و همدلی را برجسته می کند. خودکشی او به عنوان یادآوری دردناکی است که افسردگی یک دشمن بی امان است.
معرفی کوتاه رابین ویلیامز
رابین ویلیامز کمدین مشهوری بود که در صنعت سینما محبوب بود و چهار بار نامزد اسکار شد. در حالی که خودکشی به عنوان علت اصلی مرگ او نامگذاری شده بود، طبق گزارش کالبد شکافی، سال های پایانی زندگی او با چالش های سلامت شخصی و روانی زیادی احاطه شده بود.
این چالشها برای ویلیام، از برخورد با گناه ناشی از طلاق گرفته تا مجبور شدن به پذیرش توقف حرفهی سینماییاش تا سازگاری با زندگی جدید با همسر سومش، دلهرهآور بود. و تنها این نبود. در سال 2014، پزشکان تشخیص دادند که او به پارکینسون، یک اختلال عصبی که بر حرکت تأثیر می گذارد، مبتلا است. این یک تشخیص فاجعه آمیز برای این بازیگر بود. متأسفانه این یک تشخیص اشتباه بود. پس از مرگ او، پزشکان دریافتند که رابین ویلیامز مبتلا به زوال عقل لوی بادی، یک اختلال مغزی تهاجمی است. علاوه بر این، مردم معمولاً این اختلال را با خطر خودکشی مرتبط می دانند.
شما ممکن است او را به عنوان جان کیتینگ از Dead Poets Society، به عنوان صداپیشه جن از علاءالدین، در نقش شان مگوایر از فیلم روانشناسی آمریکایی Good Will Hunting بشناسید. رابین ویلیامز برای فیلم ها و برنامه های تلویزیونی فوق العاده کار کرده است. پس از مرگ او، همکاران و بازیگرانش مجبور شدند چیزهای زیادی درباره او بگویند. کمدین ها در مورد اینکه چگونه هیچ کس سریعتر از ویلیامز روی صحنه فکر نمی کرد صحبت کردند. کسانی که با او فیلم میساختند، میگفتند که او هرگز یک کار را دو بار انجام نداده است، و هر بار خندهدارتر میشود (فریمن، 2021). دیگران با اطمینان بیشتری صحبت کردند و اظهار داشتند که او افسرده است یا به اعتیادهای قدیمی تسلیم شده است (گاردین، 2021).
رابین ویلیامز در حالی که سرعت حرفه ای قابل توجه او کند شده بود و مسلماً منجر به مشکلات مالی نیز می شد، کار را متوقف نکرد. رابین ویلیامز تا سالهای آخر زندگیاش، علیرغم بیماری بدنامی که هر روز او را تحت تأثیر قرار میداد و با وجود عدم اطمینان شدید از آیندهای خوب در پیش رو، استقامت کرد.
در آگوست 2012، او در یک قسمت از Louie ظاهر شد. در همان سال او مشغول فیلمبرداری فیلم خشمگین ترین مرد در بروکلین بود که یک کمدی ایندی بیمارگونه بود. او همچنین در The Crazy Ones، یک نمایش کمدی CBS که در سال 2013 منتشر شد، ظاهر شد. این نمایش مخاطب قابل توجهی پیدا نکرد. زیر دست منتقدان خرد شد. مانند کسی که به سادگی نوشت: “ویلیامز خسته به نظر می رسد. این نمایش هم همینطور است”
نبرد با اعتیاد
مبارزات ویلیامز با اعتیاد، بخش مستندی از داستان زندگی او بود. او آشکارا تجربیات خود را در مورد سوء مصرف مواد، از جمله الکل و کوکائین، در مصاحبه ها مورد بحث قرار داد و حتی از طنز برای خطاب به منتقدان خود در طول برنامه های استندآپ کمدی خود استفاده کرد. مسائل اعتیاد او اغلب با مبارزات او با افسردگی و اضطراب در هم تنیده بود و چشم انداز پیچیده و چالش برانگیزی را برای او ایجاد می کرد. آلن استفان، یکی از دوستان نزدیک ویلیامز گفت که رابین به شدت به کوکائین معتاد بود و بدون آن نمیتوانست اجرا کند.
هاوی مندل، یک کمدین همکار، فاش کرد که ویلیامز شروع به استفاده از جوک های مرتبط با اعتیاد در استندآپ شوخی های کمدی خود کرد. به یک معنا، او اعتیاد خود را کم رنگ می کرد. در حالی که تماشاگران می خندیدند، یادآوری تلخی از اعتیاد او به وجود آمد. زندگی رابین ویلیامز به عنوان یادگاری برای مبارزه مداوم بسیاری از مردم با اعتیاد بود . روایت او به عنوان یادآوری است که افراد با مسائل شخصی می توانند در کنار افرادی وجود داشته باشند که زندگی بسیاری دیگر را درخشان می کنند. افشاگریهای دوستانش راه دشوار توانبخشی و موانعی را که ویلیامز در طول زندگی حرفهای خود بر آنها غلبه کرد روشن میکند.
قسمت تاریک کمدی
در حالی که جهان از چالش هایی که رابین ویلیامز با آن روبه رو بود نمی دانست، دوستان نزدیک، خانواده و همسر او می دانستند. زاخاری پیم ویلیامز، پسر رابین ویلیامز، اشاره میکند که چگونه هر زمان که او را ملاقات میکردند، به نظر میرسید که او در غم و اندوه است. سوزان، همسر سوم او، شاهد وخامت وضعیت سلامتی رابین در حالی بود که او در خانه بود. رابین در حالی که شبها سعی میکردند بخوابند دور تخت میپیچید، یا بیشتر اوقات، بیدار میشد و مشتاق بحث درباره فانتزی جدیدی بود که تخیلش ایجاد کرده بود. رابین در تلاش برای کنترل بیماری، روش های درمانی مختلفی را امتحان کرد. او به درمان ادامه داد، با یک مربی شخصی تمرین کرد، دوچرخه سواری کرد و حتی یک متخصص دانشگاه استنفورد را پیدا کرد که به او خودهیپنوتیزمی را آموزش داد. اما محدودیتی برای آنچه این تاکتیک ها می توانستند انجام دهند وجود داشت.
Cheri Minns، هنرمند آرایشگر او، خاطرنشان می کند که چگونه بیماری و اختلالات حرکتی او بدتر می شود. او به شدت وزن کم می کرد، در به خاطر سپردن مشکل داشت و حافظه اش را از دست می داد. مینز می افزاید: «او در پایان هر روز در آغوش من گریه می کرد. وحشتناک بود. ناگوار. اما من فقط نمی دانستم»
در نهایت، رابین توضیحی در مورد شبکه پیچیده بیماری هایی که او را مبتلا کرده بود دریافت کرد. مطلع شدن از پارکینسون، بیماری که هر روز به تدریج تواناییهای او را از بین میبرد، او را خالی میکرد یکی از عمیقترین و طولانیترین ترسهای رابین بود. در شب 10 آگوست 2014، سوزان متوجه شد که چگونه ویلیامز در حال بهتر شدن است. او احساس کرد که دارو کار می کند و او بالاخره خوابش می برد. صبح روز بعد، در اتاق خواب رابین همچنان بسته بود و سوزان از دیدن استراحت او خوشحال بود. با این حال، ساعت ها گذشت و زمانی که ویلیامز هیچ پاسخی نداد، در اتاق خواب باز شد و صحنه وحشتناکی دیده شد. رابین خود را حلق آویز کرده بود و مرده بود.
برای جهان، رابین ویلیامز مظهر انسان خندان بود. داستان رابین ویلیامز یادآور این نکته است که افسردگی تبعیض قائل نیست. این بیماری بر افراد با هر پیشینه ای، صرف نظر از سن، جنسیت، حرفه و موقعیت اجتماعی تأثیر می گذارد. موفقیت خارقالعاده ویلیامز او را از چنگال این وضعیت سلامت روانی بیرحمانه محافظت نکرد. مبارزه او با سوء مصرف مواد، سلامتی و اضطراب بیشتر تأکید می کند که افسردگی اغلب با چالش های دیگری همراه است و آن را به یک نبرد پیچیده و چند وجهی تبدیل می کند.